اتحدوا
اسلام
سلام زیارت عتبات عالیات دانستنی های ازدواج مناسک جامع جح 6 کتاب از آیت الله بهجت عطر عفاف میزان الحکمه مجموعه کامل قرآن به همراه قرائت قرآن و ترجمه قرآن به ۲۴ زبان مختلف عشق در 3 نگاه برگزیده تفسیر نمونه عاشورا احکام پزشکی درمانگری با قرآن زنان در آخر الزمان اقتصاد در نهج البلاغه داستانهای اصول کافی تفسیر نور امیر قافله احادیث همراه مقالات شهید آوینی مناجات همراه تفسیر نمونه همراه نمونه احادیث همراه صفای باطن در پرتو رمضان قرآن خمس خمس پشتوانه بیت المال سوگندهای پر بار قرآن تجلی دوستی و دشمنی در عاشورا دانستنیهای برائت امام علی و نظارت مردمی جوان و فرهنگ و زندگی امر به معروف و نهی از منکر امر به معروف و نهی از منکر ساحل خوشبختی جوان و فرهنگ و زندگی جوان و فرهنگ و زندگی ضرورت دین از نظر عقل ترجمه قرآن آیت الله مکارم جوان از نظر عقل و احساسات داستانهایی از شأن نزول قرآن دانستنیهای قرآنی احکام جونان زندگی موفق ملاقات جوانان با صاحب الزمان جوانی و اخلاق در نهج البلاغه آنچه جوان باید بداند تفسیر المیزان دانستنیهای حجاب راز نماز دانستنیهای ازدواج زندگینامه امام خامنه ای دانستنیهای رمضان 1 بهائیت رساله 10 مرجع بهائیت در ایران چهل حدیث آداب الصلاة مفاتیح الجنان نهج البلاغه دانستنیهای رمضان 2 نرم افزار رمضانیه عفاف نماد هویت انسانی دانستنیهای روابط دختر و پسر تقویم اسلامی نهج البلاغه دانستنیهای راه هدایت زیارت حضرت عباس نرم افزار تعبیر خواب نهج البلاغه دعای عهد خورشید پنهان مناجات امیر المومنین آیت الکرسی ختم سوره یاسین مفاتیح الجنان زیارت ال یاسین فال حافظ زیارت عاشورا دعای عرفه دعای سمات ضیافت الله صحیفه سجادیه دعای ندبه اوقات شرعی فضائل پنج تن کتاب روزنه هایی از عالم غیب در شماره قبل گفتیم که خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که نقش بالنده و اساسی در تکوین جامعه دارد. خانواده زمینه ساختارهای هویتی و عاطفی جامعه فردا را مهیا مینماید. خانواده با التزام عملی به اصول اعتقادی خویش زمینهساز جامعه کلان فردا است که باید روابط اجتماعی، عاطفی، سیاسی ـ فرهنگی آن در جهت ارزشهای بایسته نظام گیرد. و همچنین نقش آن را در جامعهپذیری افراد، بررسی و تفاوت جامعه امروز را با جامعه گذشته بیان کردیم ؛دراین شماره اصول دیگر خانواده مهدوی را بیان خواهیم کرد. ۱ـ تعریف خانواده چیست؟ اصل اول حاکم بر خانواده اصل تعریف خانواده است: خانواده مجموعهای از افراد است که وظیفه دارد تحت سرپرستی پدر خانواده در مسیر رضایت ولی خدا خود را شکل و ارتقاء داده و در تعامل با محیط اطراف نیز نه تنها از خود پاسداری نموده بلکه براساس باورهای خود در رشد و شکوفایی جامعه نیز تاثیرگذار باشد. با این تعریف از خانواده باید اصول دیگر را نیز پذیرفت. ۲ـ نقش پدر پدر به عنوان سرپرست خانواده باید در مسیر رضایت ولی خدا گامهای اساسی را جهت رشد و شکوفایی استعدادهای اعضای خانواده بردارد. پس رضایت ولی خدا یک مولفه اساسی است که عدم توجه به آن نه تنها مشکلی را حل نمیکند؛ که نظام خانواده را نیز مخدوش مینماید. رضایت ولی خدا در متن زندگی، روح حاکم بر زندگی است که در کلمه (حضور مستمر امام) تجلی مییابد. اگر این «حضور» خوب احساس شود و سرپرست خانواده با درک واقع بینانه از آن، تصمیم به تسری آن به اعضای خانواده را داشته باشد گام اساسی در جهت تشکیل یک خانواده مهدوی، برداشته شده است. پس تعریف مطروحه در اصل اول تعریف یک خانواده مهدوی است که میتوانیم به اینگونه نیز اصل اول را تبیین نماییم که: خانواده مهدوی، خانوادهای است که با درک حضور ولی خدا در متن زندگی سعی دارد رفتار خویش را با رضایت ولی خدا انطباق داده و خود را در مسیر اهداف آن سالار مکتب عشق و آن یار غائب از نظر به شکوفایی برساند تا نه تنها در مقابل اهریمنان انس و جن مقاوم باشد که آنها را نیز در مسیر حق راهبری نماید. باید اعضاء خانواده با امام زمان علیه السلام آشنا شوند و این آشنایی نه در حد اطلاعاتی از شناسنامه و اسم و رسم آن عزیز ـ که این خوب است ـ اما کافی نیست که باید باور کنند او اولاً زنده است و ثانیاً «حاضر» است و «غیبت» او نه به منزله «عدم حضور» که به معنای «عدم ظهور» است. او ظاهر نیست اما حاضر است ۳ـ قبول عبودیت پروردگار قبول عبودیت پروردگار باید روح حاکم بر زندگی اعضای خانواده خانواده باشد. عبودیت خدا اعضاء را در یک مسیر روشن راهبری میکند و به هویت میرساند. ۴ ـ اصل تحول و دگرگونی ارادی اعضا خانواده. انسان خواه ناخواه در مسیر نظامی که خداوند هستی طراحی نموده در حرکت است و «تحول و دگرگونی» امری است دائمی و مستمر که همه افراد جامعه را شامل میشود؛ اما گاهی این تحول ارادی میشود ؛ و آن وقتی است که اعضاء خانواده جدیتر خویشتن خویش را با دستورات الهی همراه نمایند و خود را در مقابل عوامل تأثیرگذار رها نکنند؛ و این وقتی است که اعضای خانواده با شناخت و معرفت به خدا و رسول پاک او، معرفت به امام خویش نیز داشته باشد که در غیر این صورت نه تنها آنها رشدی نخواهند کرد که روز به روز به قهقرا و عقب گرد تنّزل خواهند کرد. ۵ـ ارتقای سطح آگاهی خانواده. ارتقای سطح آگاهی خانواده با توجه به اصل ۴، باید اعضاء خانواده با اصول و اهداف ارزشی آشنا گردند. چه در غیر این صورت ممکن است ضمن تبعیت از خرافات و الزامات غلط که از تعصبات کور نشأت میگیرد، تسلیم بی چون و چرای عوامل تأثیرگذار منفی در جامعه شوند که هویت و ساختار شخصیت او را جریحهدار نمایند. باید اعضاء خانواده با امام زمان علیه السلام آشنا شوند و این آشنایی نه در حد اطلاعاتی از شناسنامه و اسم و رسم آن عزیز ـ که این خوب است ـ اما کافی نیست که باید باور کنند او اولاً زنده است و ثانیاً «حاضر» است و «غیبت» او نه به منزله «عدم حضور» که به معنای «عدم ظهور» است. او ظاهر نیست اما حاضر است. آنها باید بدانند هر هفته امام زمان علیه السلام از احوالات انسان با خبر میشود و نه تنها در طول هفته، که هر روز و نه هر روز، که هر ساعت و نه هر ساعت، که هر لحظه، زیرا امام علیه السلام هر وقت بخواهد و اراده کند میداند آنچه را که باید بداند، پس با این آگاهی و با آن درک عبودیت حضرت حق اعضای خانواده به آگاهی مطلوب و آزادی نسبی از غیر خدا دست مییابند و نه تنها از بحرانهای اجتماعی خلاصی مییابند و به مقام صبر و ایستادگی میرسند. که به بالندگی و نشاط و اطمینان و آرامش و تلاش در جهت اشاعه ارزشهای الهی دس ت مییازند. ۶ـ اصل ارتقاء سطح سلامت جسمی و روشی خانواده مبتنی بر فرهنگ مهدویت اصل فوق به استناد مبانی اسلام باید تعریف شود. وقتی میگوییم فرهنگ مهدویت یعنی اسلام یعنی قرآن و عترت علیه السلام. یعنی تمامیت دین خدا ،فرهنگ اسلامی یعنی فرهنگی که باید با رضایت ولی خدا همراه باشد. سلامتی جسمی نیز باید در جهت رضایت او باشد یعنی اینکه از طریق حق به حقیقت و حق برسیم. یعنی هم در مسیر اطاعت از امام علیه السلام گام برداریم و هم در نیل به مقصد در مسیر او باشیم و رضایت او را طلب نماییم در تغذیه به خویش دقت کنیم روزی حلال را بخوریم و بیاشامیم و همچنین در مصرف میانه رو باشیم و در انفاق و بخشش متناسب با ظرفیتی که داریم اقدام نماییم. طوری انفاق نکنیم که طاقت آن را نداشته باشیم. بدیهی است اگر خوراکی متناسب با حلال و حرام تعریف شود و حتی از شبهات بپرهیزیم میتوانیم گامهای اساسی را برداریم و از نظر روحی و روانی نیز به آرامش و سکینه و اطمینان قلبی برسیم که این همه را وقتی به ما میدهند که ما از کانال انتقال غذا به روح که جسم است؛ مراقبت نماییم و حق او را ادا کنیم. رویکردها، جهت و روح حاکم بر زندگی هستند که زندگی بر اساس آنها شکل میگیرد و هویت مییابد. رویکرد زندگی مهدوی یک چیز بیشتر نیست و آن تلاش در جهت کسب رضایت ولی خدا است. این تلاش، تلاش مقدسی است که با «درک حضور» امام زمان علیه السلام شکل گرفته و عینیت مییابد اهدافی را که باید در مسیر زندگی با لحاظ اصول بالا مدنظر قرار دهیم عبارتند از: ۱٫ اصلاح و ارتقاء سطح تفکر و تعاملات اعضای خانواده با یکدیگر و دیگران مبتنی بر رضایت ولی خدا علیه السلام. ۲٫ زمینهسازی جهت رشد و شکوفایی استعدادهای اعضای خانواده و نیز استمرار ارادی حرکت انسان به سوی پروردگار. ۳٫ انتظام و انسجام زندگی از نظر مادی و فرهنگی براساس ارزشهای اسلامی مبتنی بر تفکر و فرهنگ مهدوی. ۴٫ مراقبت از خود و تلاش در جهت اصلاح جامعه بر اساس اصول حاکم بر باورهای فرهنگی خانواده. اهداف فوق اهداف کلان است که باید هر یک از آنها به تفصیل مورد بحث و مداقه قرار گیرد. در غیر این صورت در حد کلان و به صورت «شعار» باقی میماند. زیرا جمله معروفی هست که میگوید: میدانیم «خوب» چیست؛ بگو: چگونه خوبی را پیاده کنیم؟ رویکردها، جهت و روح حاکم بر زندگی هستند که زندگی بر اساس آنها شکل میگیرد و هویت مییابد. رویکرد زندگی مهدوی یک چیز بیشتر نیست و آن تلاش در جهت کسب رضایت ولی خدا است. این تلاش، تلاش مقدسی است که با «درک حضور» امام زمان علیه السلام شکل گرفته و عینیت مییابد. بیاییم زندگی خوبی را با رضایت آن عزیز همراه نماییم. چراکه او آگاه است. پس «اشتباه» ندارد و او «آزاد از غیر خدا» است؛ پس گناه نمیکند. آری او عزیز و دوست داشتنی است؛ زیرا از ما به ما آگاهتر و از ما به ما مهربانتر است. منبع : تبیان یک صد و بیست و چهار هزار پیامبر آسمانی برای هدایت بشر مأموریت یافتند. واکنش انسان ها در برابر این سفیران نور چه بود؟ برخی را با ارّه به دو نیم کردند! بعضی دیگر را زنده زنده در آتش سوزاندند! برخی را مظلومانه سر بریدند! دسته ای را مجنون و ساحر نامیدند و مابقی را تکذیب کردند و به جز اقلیتی مۆمن به آن ها ایمان نیاوردند! حاکمان جور نیز یازده امام مظلوم و معصوم شیعه را، یکی پس از دیگری، مظلومانه و غریبانه به شهادت رساندند. هم اینک تنها و تنها یک گزینه پیش روی بشریّت قرار دارد. فقط یک منجی برای انسان ها باقی مانده است . راه نجات دیگری فراروی بشریّت متصوّر نیست. باید به ذخیره ی خدا در روی زمین ـ که وارث کمالات همه ی انبیا و اولیای الاهی و خلاصه و عصاره ی آن هاست ـ پناه برد و به ساحت آن امام همام ـ که هادی مهدی است ـ تمسّک جست. یکی از بزرگ ترین دردها این است که نسل به نسل جامعه ی شیعه به غیبت امام خو گرفته و مطلبی با این اهمّیّت برایش عادی شده است. خیلی ها گمان می برند که غیبت امام عصرعلیه السلام و استمرار آن از مقدّرات حتمی بوده و اعمال و کردار مخالفین و موافقین آن حضرت در اصل غیبت و طول کشیدن آن بی تأثیر است. توجّه به این نکته ی اساسی ضروری است که خداوند بشر را موجودی مختار و دارای قوّه ی گزینش خیر و شر آفریده است. اگر این گونه نبود، پاداش و عقاب بی معنا می نمود و بهشت و جهنّم و حساب و کتاب، عبث و بیهوه جلوه می کرد. نباید گناه کاران مواخذه، محاکمه و مجازات شوند و به خوبان و نیکوکاران پاداش و ثواب عطا گردد؛ ولی خداوند بشر را به پذیرش دعوت انبیا وادار نکرده است؛ پیامبران فقط بشارت و بیم می دادند. ائمّه ی معصومین علیهم السلام نیز چنین اند؛ بلکه می توان گفت اگر انبیاء به ابلاغ دعوت الاهی و مراجعه ی به مردم مأمور بودند، در مورد ائمه (علیهم السلام) کاملاً برعکس است. اگر ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری به دست حاکمان جور، مظلومانه و غریبانه، به شهادت رسیدند و حضرت مهدی علیه السلام نیز از دیدگان طاغوت ها و مردم پنهان شدند، تقدیر حتمی الاهی نبوده؛ بلکه انتخاب بشر در آن نقش ایفا کرده است روایات رسیده از پیشوایان ما، امام را به منزله ی کعبه معرّفی کرده است. مردم اند که باید برای زیارت بیت الاهی، رنج سفر بر خویش هموار کنند و با جان و دل به گرد خانه ی حق ـ جلُّ جلالُه ـ طواف کنند؛ هیچ گاه کعبه برای زیارت کسی از جای خویش حرکت نمی کند! اگر خداوند ـ تبارک و تعالی ـ و پیشوایان معصوم ما به عنوان مثال، از به شهادت رسیدن حضرت سیدالشّهدا علیه السلام یا غیبت امام عصر علیه السلام پیش از تولّد آن بزگواراران سخن گفته اند، در واقع از آن چه مردم خواهند کرد و به وقوع خواهد پیوست خبر داده اند و این هرگز به معنای آن نیست که ما جبر باور شویم و تصوّر کنیم که حتماً باید چنین وقایعی اتفاق می افتاد. شاید هم می خواسته اند با بیان این مطالب، مردم را از خواب غفلت بیدار گردانند و پیش از رخداد این حوادث، متوجه اشتباه خود و تبّعات انتخاب های غلط خویش نمایند؛ درست مانند پدر مهربانی که ضمن نصیحت فرزند خویش، او را از عواقب هم نشینی با دوستان منحرف یا انتخاب راه های انحرافی و مکاتب الحادی آگاه می سازد. متأسّفانه برخی می پندارند که امام عصر علیه السلام بنا به تقدیر حتمی الاهی از دیدگان غایب شده است و تا هر زمانی که خداوند بخواهد، در پس پرده ی غیبت خواهد ماند و ما باید به وظایف فردی خود عمل کنیم؛ آقا ـ هر وقت که خدا بخواهد ـ می آید و جهان را اصلاح می کند! برخی نیز می گویند: هنوز جهان آماده نیست و معلوم هم نیست آن حضرت چه وقت خواهد آمد. به این دو گروه باید گفت: اگر بنا بود ظهور با تقاضا و درخواست یک پارچه ی مردم بی ارتباط باشد، پس چرا در روایات رسیده از حضرات معصومین علیه السلام و فرموده های منجی عالم بشریّت، این قدر به دعا برای فرج تأکید و سفارش شده است؟ مگر نه این است که قرآن کریم به عنوان یک سنّت الاهی تأکید فرموده است: (خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر آن که خود چنین تغییری را در درونشان انجام دهند.) در حدیث آمده است که حضرت امیرالمۆمنین علیه السلام در روزهای پایان عمر شریف خویش، در خطاب به یکی از اصحاب، ضمن هشدار به رو کردن سختی ها به مردم، سال هفتاد هجری را سال گشایش و پایان بلاها ذکرفرمودند. از این رو، در زمان امام باقر علیه السلام، ابوحمزه ی ثمالی به آن حضرت عرض کرد: آقای من، حضرت امیرالمۆمنین علیه السلام فرموده بودند: «در سال هفتاد برایتان گشایش خواهد بود. » چرا این گشایش حاصل نگردید؟ امام باقر علیه السلام فرمودند: «اگر مردم متوجه امام زمان خود می شدند، قرار بود در آن سال کار به مسیر اصلی یعنی امامت امام برگردد؛ ولی با تنها ماندن سیّدالشّهدا علیه السلام و شهادت ایشان در کربلا، این امر تا سال ۱۴۰هجری به تأخیر افتاد. تا آن سال مردم آن قدر در حفظ اسرار و تعهّدی که نسبت به امام زمان خود داشتند بی توجهی نشان دادند که این موعد به تأخیر افتاد و نزد ما وقت مشخّص دیگری برای این مهم نیست. » درباره ی آنچه موجب شد بشریّت خود را از بزرگترین نعمت الاهی محروم کند سخن زیاد است و در این مقال نمی گنجد. حقیقت آن است که باید نقطه آغاز این مصیبت و محرومیّت بزرگ را در سرپیچی امّت اسلامی از توصیه های اکید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درمورد جانشینی و خلافت امیر مۆمنان علیه السلام و بستن باب علم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آتش زدن در خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها دانست . فاجعه ای که هنوز که هنوز است بشریّت تاوان آن را می پردازد چوب آن را می خورد. درست است که عدّه ای معدود به طمع ریاست و به منظور کسب قدرت، غائله ی سقیفه را برپا کردند؛ امّا تمامی مردمی که در آن مقطع در برابر این امر سکوت کردند در حقیقت به خانه نشینی امیرمومنان (علیه السلام) و شهادت همسرش رأی مثبت دادند و ردّ پای انتخاب بشری کاملاً در داستان غصب خلافت به چشم می خورد. از همین روست که در زیارت عاشورا – که منشور برائت شیعه است – ده ها بار از بیزاری و نفرین نسبت به ظالمان حقّ محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم – که در واقع بالاترین ظلم را در حقّ عالم بشریّت روا داشته اند – سخن به میان آمده است. اگر ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری به دست حاکمان جور، مظلومانه و غریبانه، به شهادت رسیدند و حضرت مهدی علیه السلام نیز از دیدگان طاغوت ها و مردم پنهان شدند، تقدیر حتمی الاهی نبوده؛ بلکه انتخاب بشر در آن نقش ایفا کرده است. روایات رسیده از پیشوایان ما، امام را به منزله ی کعبه معرّفی کرده است. مردم اند که باید برای زیارت بیت الاهی، رنج سفر بر خویش هموار کنند و با جان و دل به گرد خانه ی حق ـ جلُّ جلالُه ـ طواف کنند؛ هیچ گاه کعبه برای زیارت کسی از جای خویش حرکت نمی کند! در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: «قضای حتمی خداوند این است که اگر به بنده اش نعمتی را عطا کند، قبل از آن که بنده گناهی مرتکب گردد که مستوجب سلب نعمت شود، آن را از او نمی گیرد.» نیز آن امام همام فرموده است: «اگر خدا بر مردمی غضب کند، ما (اهل بیت) را از میان آن ها بیرون می برد.» آری، آن چه نمی بایست اتّفاق می افتاد، واقع شد و بشریّت از برترین نعمت الاهی با دست خود محروم گشت و این محرومیت خود ساخته هم چنان تاکنون ادامه یافته است. حال راه چاره چیست؟ چه باید کرد؟ چگونه می توان از این محرومیت خودآورده رها شد و از این ظلمتکده ی دوران غیبت راهی به دنیای نورانی ظهور گشود؟ چگونه می توان حیات واقعی را به هستی باز گرداند؟ آیا می توان این داغ هزار و چهارصد ساله را مرهم نهاد و درمان کرد؟ برای این منظور، بهترین شیوه مراجعه به کلمات نورانی خاندان وحی علیهم السلام و پیام های یگانه منجی عالم هستی است. خوشبختانه و به لطف خالق متعال، امامان مهربان و دلسوز ما از صدر اسلام و خاصّه امام زمان أرواحنا فداه از شروع غیبت، همواره راه نجات را مشخص کرده اند و از آن جا که هدایتگری از شئون امام است، از نمودن راه دریغ نفرموده اند. شکّی نیست که عمل به این دستورات راه نجات از این بن بست کنونی و این محرّومیت خود ساخته است و ضامن سعادت و عزّت دنیا و آخرت ما و شرط عاقبت به خیری و ماندن در صراط مستقیم الاهی؛ زیرا جان مایه ی تشیّع پیروی و اطاعت و امتثال بی چون و چرا از امر مولاست. منبع : تبیان بنا به اعتقاد شیعه، سعادت واقعی و دین داری حقیقی تنها و تنها از مسیر معرفت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) و انجام دستورات آنان حاصل می شود تا آنجا که اگر کسی عمل هفتاد پیغمبر را داشته باشد ؛ امّا ولایت امیر مومنان(علیه السلام) و اولاد طاهرینش را نداشته باشد، هیچ عملی از او پذیرفته نخواهد شد در این میان، بر معرفت نسبت به امام هر زمان به عنوان راه رهایی از مرگ جاهلی تاکید شده است و حدیث متواتر و مشهور بین شیعه و اهل تسنن که: «هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»(۱)ناظر به این معناست. یکی از نکات قابل برداشت از این روایت آن است که اگر به فرض، کسی در این زمانه به یازده امام معرفت و ارادت داشته باشد؛ اما نسبت به کسب معرفت، ارادت و محبت نسبت به دوازدهمین ایشان کوتاهی کند، باز به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت و از آن جا که امامت از اصول دین است و تقلید در آن جایز نیست، هر کس مکلّف است به دنبال شناخت امام زمان خویش باشد تا از مرگ جاهلی برهد و بتواند در شب اول قبر و فردای قیامت پاسخ گوی اعتقادات خویش و نعمت امامت باشد. معرفت امام عصر أرواحنافداه دانستن نام و نسب و تاریخ و مکان ولادت ایشان نیست – گرچه در این وادی عقل ها سرگردان و اندیشمندان متحیّرند – همگان مکلّف شده اند به قدر وسع، در مسیر معرفت و محبّت و اطاعت از امام زمان خویش گام بردارند . گرچه وصالش نه به کوشش دهند آن قدر- ای دل- که توانی، بکوش در این بیان، قدری تامل کنید: میلیاردها مثل شیخ طوسی و شیخ انصاری، ارزش یک نفس امام زمان ارواحنافداه را ندارند.(۲) از آنجا که شخصیت امام عصر(علیه السلام)، اوصاف، کمالات و جایگاه آن جناب به درستی در میان عموم تبیین نشده است، متاسفانه اندوخته ی ذهنی بسیاری از مردم با مقام و منزلت حقیقی آن حضرت متناسب نیست، حتی شاید تصوّر برخی جوان ها و نوجوان ها از امام عصر(علیه السلام)- العیاذبالله- چیزی مثلا یک سر و گردن بالاتر از یک مرجع تقلید است؛ در حالی که امام رضا(علیه السلام) می فرمایند: «امام یگانه ی روزگار خویش است. هیچ کس (درمقام) به (منزلت) او نزدیک نمی شود و هیچ عالمی با او برابری نمی کند. جای گزینی برای او پیدا نمی شود و شبیه و مانند ندارد.»(۳) بنا به اعتقاد شیعه، سعادت واقعی و دین داری حقیقی تنها و تنها از مسیر معرفت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) و انجام دستورات آنان حاصل می شود تا آنجا که اگر کسی عمل هفتاد پیغمبر را داشته باشد ؛ امّا ولایت امیر مومنان(علیه السلام) و اولاد طاهرینش را نداشته باشد، هیچ عملی از او پذیرفته نخواهد شد در این میان، بر معرفت نسبت به امام هر زمان به عنوان راه رهایی از مرگ جاهلی تاکید شده است در روایات متعدّدی از ائمه معصومین(علیهم السلام) بر این حقیقت تاکید شده است که اهل بیت(علیهم السلام) با هیچ کس قابل مقایسه یستند و اصولا قیاس میان آن خاندان آسمانی با دیگران جایز نیست.(۴) فرض کنیم کسی عظمت امام عصر (علیه السلام) را در مقام سنجش با دیگران، هم چون عظمت کهکشان ها در برابر ذره ای ناچیز بداند یا امام (علیه السلام) را به اقیانوس و دیگران را به قطره تشبیه کند یا آن حضرت را خورشید و دیگران را شمع بداند؛ در هرحال راه خطا پیموده است. امام معصوم با هیچ چیزو هیچ کس قابل مقایسه نیست . در سال های حیات مرحوم آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی مرجع تقلید فقید شیعه، روزی نام آن فقیه بزرگ را در هنگام دعا کنار نام مقدّس امام عصر (علیه السلام) یاد کردند. آن مرد خدا سخت بر آشفت و با خشم و ناراحتی بانگ زد: بگویید ساکت باشد! من که ام که نام مرا در کنار اسم مقدّس امام زمان (علیه السلام) یاد کنند؟! یکی از معظلات کنونی جامعه ی ما ان است که افراد و گروه های مختلفی، با طرح برخی مباحث فلسفی، مکاتب اجتماعی ، موضوعات سیاسی، صوفیگری، عرفان بازی، چاپ کتاب های متنوع و رنگارنگ و…، از خداشناسی و راه های مختلف رسیدن به خدا دم می زنند و امررا بر جوانان مشتبه می سازند ؛ در حالی که مطابق آموزه های مکتب آسمانی و جامع تشیّع، در هر عصر «باب الله» فقط و فقط امام آن عصر و زمان است و هر راهی جز او برای رسیدن به حق متعال و کسب رضایت پروردگار مسدود است؛ زیرا خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که تنها راه وصول بندگان به بارگاهش، اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) باشند و هر کس بخواهد به دل خواه خود و مطابق هوای نفس و سلیقه ی خویش، جز از راه خاندان وحی و اتّصال باطنی به امام زمانش ، به خدا برسد آب در هاون کوبیده استو نه تنها اجر و پاداشی در نزد پروردگار بزرگ ندارد که مورد غضب الاهی واقع و به آتش قهر خداوندی معذّب خواهد شد. کسی از حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پرسید: معرفت خدا چیست؟ فرمودند: “این که اهل هرزمانی، امام خود را بشناسد که اطاعت از او بر ایشان واجب است.”(۵) در بنی اسرائیل خانواده ای بودند که اگر هر کدام آنها چهل شب به درگاه خداوند دعا می کرد، خواسته اش اجابت می شد. یکی از آنها پس از چهل شب ، دعایش مستجاب نشد. به خدمت حضرت عیسی (علیه السلام) رسید و علت را پرسید. حضرت مسیح علی نبینا وآله و علیه السلام هم به درگاه خداوند متوسل شد. وحی آمد: “ای عیسی! بنده ی من از غیر از آن دری که باید به نزد من بیاید به نزد من آمده است. او در حالی مرا خوانده است که در دل نسبت به تو شک دارد. بنابراین، اگرآن قدر مرا بخواند تا این که گردنش قطع شود و انگشتانش بیفتد، من او را پاسخ نخواهم داد.”(۶) در همین راستاست که در زیارت آل یاسین، پس از ادای سوگند به ولایت و امامت یازده امام (علیهم السلام) به طور جداگانه، گواهی و شهادت خاصّی به ولایت و امامت امام عصر (علیه السلام) اعلام می کنیم؛ زیرا در این زمان، صراط مستقیم، شاه راه سعادت، کشتی نجات، امین خداوند، آیت بزرگ الاهی، جانشین و خلیفه ی خداوند در زمین، وصیّ خداوندگار، ولیّ حق، حبیب پروردگار، حق مطلق، مخزن علوم الاهی، وارث علم و کمالات همه انبیا راه خدا، دست خدا، چشم خد، حجت خدا، نور خدا، وجه خدا، وعده ی خدا، سرّ خدا و حافظ اسرار الاهی، فریادرس و پناه امّت، واسطه ی فیض و پرچم هدایت، کلمة الله ، حبل الله المتین، ولیّ مومنان، ولیّ امر، ولی نعمت مردمان، امان زمین، صاحب زمان، وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنافداه است که در زیارت آن حضرت می خوانیم: «السّلام علیک یا سبیل الله الّذی من سلک غیره هلک.»(۷) «سلام بر تو ای راه خداوندی که هر کس به آن نرود تباه و هلاک می شود.» من گواهی می دهم که با ولایت تو اعمال پذیرفته می شود و کارها پاکیزه می گرد و نیکی ها دو چندان می شود و بدی ها محو و نابود. اعمال و کردار هر که به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد پذیرفته است و گفتار تصدیق شود و حسناتش دو چندان آید و بدی هایش نابود شود و هر که از ولایت تو سر پیچد و از معرفت تو نادان باشد و دیگری را به جای تو پیشوا بپذیرد، خداوند با صورت در آتش جهنم سرنگون اش کند و از او هیچ عملی را نپذیرد و در روز قیامت در میزان عمل، وزنی برایش به شمار نیارد در گوشه ی دیگری از زیارت آن حضرت در مفاتیح الجنان آمده است: «اشهد انّ بولایتک تقبل الاعمل و تزکّی الافعال و تضاعف الحسنات و تمحی السّیئات. فمن جاء بولایتک و اعترف بإمامتک قبلت اعماله و صدّقت اقواله و تضاعفت حسناته و محیت سیئاته، و من عدل عن ولایتک و جهل معرفتک و استبدل بک غیرک کبّه الله علی منخره فی النّار و لم یقبل الله له عملاً و لم یقم له یوم القیامة وزناً.» «من گواهی می دهم که با ولایت تو اعمال پذیرفته می شود و کارها پاکیزه می گرد و نیکی ها دو چندان می شود و بدی ها محو و نابود. اعمال و کردار هر که به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد پذیرفته است و گفتار تصدیق شود و حسناتش دو چندان آید و بدی هایش نابود شود و هر که از ولایت تو سر پیچد و از معرفت تو نادان باشد و دیگری را به جای تو پیشوا بپذیرد، خداوند با صورت در آتش جهنم سرنگون اش کند و از او هیچ عملی را نپذیرد و در روز قیامت در میزان عمل، وزنی برایش به شمار نیارد.»(۸) باید با تمام وجود از درگاه خداوند متعال ، معرفت خدا و رسول و حجتش را طلب کنیم و خود را در معرض انوار شناخت و آگاهی قرار دهیم… اگر آن وجود نازنین را- آن سان که شایسته است – بشناسیم، از ابراز محبت و انجام وظیفه ی خویش در قبال آن ولی خدا و دلیل حق غافل نخواهیم شد.آن وقت است که از فرزند و پدر و مادر و… دوست داشتنی ترش خواهیم یافت. اگر اکنون چنین محبتی را به پای آن جناب نمی ریزیم، از معرفت ناقص ماست. در انجام وظیفه کوتاهی می کنیم؛ چون نمی شناسیم. به این وسیله ی ارتباطی میان خالق و مخلوق تمسّک نمی جوییم؛ چون معرفت نداریم. در امور خویش به اسباب ظاهری دل می بندیم ؛ اما از آن وجود مبارکی که سبب اتّصال میان زمین و آسمان است غافل ایم. از این روست که مداومت بر خواندن این دعای شریف در دوران غیبت را تاکید کرده اند: «اللهم عرفنی نفسک…» خود را می گویم… باید از الفبای امامت آغاز کنم ! منبع : تبیان از جمله نعمتهای باطنی و ارزشمند که خداوند به ما ارزانی داشته و ما آن گونه که شایسته است قدر آن را نمیدانیم، نعمت وجود امام زمان(عج) است. ایشان متعلّق به گروه یا فرقة خاصّی نیست؛ او متعلّق به همه است. او واسطه رحمت و فیض الهی است. هر کس هر چه دارد، به برکت وجود اوست، امّا اکثر مردم او را نمیشناسند و با وی ارتباط ندارند. یکی از دلایل این معضل بزرگ این است که مردم آن طور که باید امام را نمیشناسند، معنای نگه داشتن حرمت حضرت مهدی(عج) را نمیدانند و برای ایشان ارج و بهایی قائل نیستند. اگر ما نسبت به حضرت مهدی(عج) شناخت داشته باشیم و ایشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببینیم، کاری را که ایشان دوست ندارند و نمیپسندند، هرگز انجام نمیدهیم، در نقطه مقابل کسانی که از این شناخت محروم هستند، به جاهلیّت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسیاری میشوند. این افراد در حقیقت مصادیق این حدیث مشهورند که: «مَن ماتَ وَ لَمْ یَعرِفُ إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَة جاهِلِیَّة؛ کسی که بمیرد در حالی که امام زمان خود را نمیشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.» دلیل دیگر کردار ناپسندانه ما در محضر خدا و امام زمان(عج) غفلت است. ما خدا و امام زمان(عج) را میشناسیم و حضور او را حس میکنیم. معرفت امام در دل ماست و دوست هم نداریم از او دور باشیم، امّا دست به کارهایی میزنیم که موجب میشوند، خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) از ما متنفّر گردند. این به غفلت ما باز میگردد. باید برای زدودن گرد و غبار غفلت از خانة دل خود چارهای بیندیشیم. سۆالی که هم اکنون در مقام پاسخگویی به آن هستیم، این است که برای بهرهمندی از نعمتهای باطنی، به ویژه نعمت وجود مبارک امام عصر(عج) چه باید بکنیم؟ نکتة قابل توجّه، این است که جوانها بهتر میتوانند این راه را طی نموده و با حضرت ارتباط برقرار کنند؛ چرا که گناهنشان کمتر و دلشان پاکتر است. اگر هم یکی دو گناه مرتکب شده باشند، موفّق به استغفار میشوند. حضرت ولیّ عصر(عج) هرگز ما را فراموش نمیکند و اگر اهلیّت و لیاقت پیدا کنیم، بیگمان به سراغ ما میآید، آن هم در سختترین مواقع و در زمانی که بسیار محتاج او هستیم؛ به شرط آنکه او را خالصانه یاد کنیم. هر چه این یاد و ذکر، خالصتر و زیباتر باشد، مۆثّرتر و کارسازتر خواهد بود در زیارت اهل بیت(علیهم السلام) یا توجّه و ارتباط قلبی با امام عصر(عج) نباید به کم راضی شویم. خود امام را بخواهیم. اگر او یک لحظه کنار ما بنشیند، همه چیز درست میشود. چه بسیار افرادی که با یک دیدار امام به هر چه میخواستند، رسیدند. چرا یک کفّاش باید از صدای کفش آقا، ایشان را بشناسد، امّا ما هیچ نصیبی از آقای خود نبریم. اگر به اندازه ارادتی که به دوستان خود داریم، به امام ارادت داشته باشیم، به وصال او خواهیم رسید. متأسّفانه برخی از ما به اندازه سرگرمی دنیوی نیز برای امام خود ارزش قائل نیستیم و توقّع داریم دیدار آن حضرت نصیب ما نیز بشود. توجّه، عبادت، پشتکار و استقامت، اخلاص و تصمیم جدّی برای دیدار امام زمان(عج) به ایجاد رفاقت با ایشان، کمک شایانی میکند. باید در دل شب از خواب شیرین بیدار شویم و مناجات کنیم. باید همه کارهای خود را رنگ خدایی بدهیم؛ برای خدا نشست و برخاست کنیم. برای خدا سخن بگوییم و برای خدا درس بخوانیم. برای خدا کار کنیم. هر گاه این گونه شدیم، به وصال امام زمان(عج) نیز خواهیم رسید. دعا برای سلامتی و فرج آن حضرت نیز در تحقّق این امر بسیار مۆثّر است. همان کاری که همه ائمّة معصومین(علیهم السلام) به آن مبادرت میورزیدند. در برخی از کتابهای روایی، این عبارت از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است که به هنگام شهادت حضرت علی اصغر(ع) فرمودند: «خدایا! حال که یاری تو از علی اصغر من دریغ شد، یاریت را از فرزندم که روزی ظهور خواهد کرد، دریغ مدار». ۱٫ به یاد آن حضرت بودن! ما باید همواره به یاد آن حضرت باشیم و او را فراموش نکنیم تا ایشان هم از ما یاد کنند. در «قرآن» آمده است: «پس یادم کنید تا یادتان کنم.» حضرت آیت الله مظاهری ـ دامت برکاته ـ میفرمود: روزهای آخر عمر علّامه طباطبایی(ره) بود. حال مساعدی نداشتند. با عدّهای از شاگردان علّامه، برای عیادت به خدمت ایشان مشرّف شدیم. بحثهای مختلفی مطرح شد. با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهیم مطلبی بگویند تا از این دیدار خود بهرهای برده باشیم. عرض کردم: آقا! مطلبی بفرمایید تا استفاده کنیم. علّامه در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند: چیزی به خاطرم نمیآید؛ جز این آیه: «فَاذکُرُنِی أَذکُرکَم وَاشکُرُوا لِی وَ لاتَکفُرُنِ؛ یادم کنید تا یادتان کنم و سپاسم را بگویید و ناسپاسی نکنید.» چه کسی بیش از خدا به گردن ما حق دارد؟ چه کسی مانند خدا ستّارالعیوب است و بدیهای ما را پوشانده است؟ چه کسی مانند او آبروی ما را در جمع حفظ کرده و ما را از رسوا شدن نگه داشته است؟ او حتّی به ما میگوید غیبت دیگری را نکنید. اگر کار بدی از ما سر بزند، او اجازه نمی دهد دیگران آن را فاش کنند. او حتّی به ما میگوید: حق ندارید گناهی که مرتکب شدهاید، به کس دیگری بگویید. آیا چنین معبودی شایسته شکر و ذکر و پرستش نیست؟ تعالیم دین اسلام به ما یاد داده است که در نماز شب، چهل مۆمن را یاد کنیم. مۆمن چه کسی است؟ کسی که مسلمان باشد و امام علی(علیه السلام) را نیز دوست بدارد. گنهکار بودن و زن یا مرد بودن در این مسئله تأثیری ندارد. وقتی در نماز شب دستمان را بالا میبریم و میگوییم: «اَلّلهمَّ اغفِر لِفُلان»، اگر توجّه داشته باشیم، درمییابیم که معمولاً اسامی کسانی به ذهن ما میآید که یا بسیار به ما محبّت کردهاند یا خیلی ما را آزار دادهاند. بیشتر، کسانی را به یاد میآوریم که یا بسیار دوستشان داریم یا با آنها خیلی مشکل داریم؛ این حالت، خیلی زیباست. خدا این کار را دوست دارد. میخواهد دلهایمان را به هم نزدیک کند. اینکه کسی در دل شب بر میخیزد، با خدا مناجات میکند و در قنوت نماز با اشتیاق، مۆمنان را دعا میکند، لطف خداست. خدا به بندههایش میگوید: یادم کنید تا شما را یاد کنم. امام عصر(عج) آینه تمامنمای خدای تعالی است. او بزرگترین آیه خداست. اگر او را یاد کنیم، او نیز ما را یاد میکند. هرچه بیشتر او را یاد کنیم، او نیز بیشتر از ما یاد میکند. یادی که ما از امام عصر(عج) میکنیم با یادی که او از ما میکند، تفاوت بسیار دارد. خداوند به پیامبرش میفرماید: «وَصِّل عَلَیهِم إِنَّ صَلوتَکَ سَکَنٌ لَهُم؛ بر این امّت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.» آیا اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای ما از خداوند طلب سلامتی کند، با طلب سلامتی ما برای ایشان یکی است؟ دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله) همیشه مستجاب است، ولی دعای ما همیشه مستجاب نیست. ما کسی نیستیم که خداوند همواره دوستمان بدارد، ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خداوند، همیشه دوست میدارد. از آنچه گفته شد، اهمّیت تعظیم شعائر بیشتر آشکار میشود. در چراغانی خیابانها، نصب پرچمهای سیاه، گریستن، عزاداری کردن، به پا کردن جلسات سرور و… عبادت و ذکر و یاد خدا و اهل بیت(علیهم السلام) نهفته است.. حضرت ولیّ عصر(عج) هرگز ما را فراموش نمیکند و اگر اهلیّت و لیاقت پیدا کنیم، بیگمان به سراغ ما میآید، آن هم در سختترین مواقع و در زمانی که بسیار محتاج او هستیم؛ به شرط آنکه او را خالصانه یاد کنیم. هر چه این یاد و ذکر، خالصتر و زیباتر باشد، مۆثّرتر و کارسازتر خواهد بود. راه دیگر ارتباط معنوی با حضرت، دوری از گناه است. بر ماست که از تمامی کارهایی که باعث آزردن آن حضرت میشوند، پرهیز کنید. امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما نیز باید به گونهای باشیم که حتّی اگر زمینة گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم ۲٫ توسّل یکی دیگر از راههای رسیدن به دیدار حضرت ولیّ عصر(عج)، توسّل به اهل بیت(علیهم السلام) است. این بسیار شایسته و پسندیده است که توفیق زیارت امام زمان(عج) را از محضر خود اهل بیت(علیهم السلام) درخواست نماییم. نه تنها در این مورد، بلکه در تمامی امور زندگی خود، نباید توکّل به خدا و توسّل به ذات مقدّس اهل بیت(علیهم السلام) را فراموش نماییم. اگر اهل توسّل باشیم، بیایمانی در زندگی ما داخل نمیشود و بسیاری از گرفتاریهایی که دیگران دارند، نخواهیم داشت. اهل بیت(علیهم السلام) و توسّل به آنها هم مایه دلخوشی ما در زندگانی است. ۳٫دوری از گناه راه دیگر ارتباط معنوی با حضرت، دوری از گناه است. بر ماست که از تمامی کارهایی که باعث آزردن آن حضرت میشوند، پرهیز کنیم. امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما نیز باید به گونهای باشیم که حتّی اگر زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم.. ما یتیمان آل محمّد(صلی الله علیه و آله) هستیم. امام زمان(عج) در حکم پدر ماست؛ اگر چه ما او را نمیبینیم، امّا او ما را میبیند، با ما همدردی میکند، غصّه ما را به جام میخرد، ولی ما نه او را میبینیم، نه غمش را میدانیم، نه غصّهاش را میخوریم و نه با او همدردی میکنیم. ما با حضرت فاصله داریم، فاصلهای که خود ایجاد کردهایم. مرحوم آیت الله صافی از علمای اصفهان بودند. حال معنوی خوشی داشتند و در اواخر عمر خود به دیدار حضرت صاحب الامر(عج) نایل شدند. آیت الله صافی درباره این دیدار گفتند: وقتی که مشغول ساخت خانه بودم، به ایشان عرض کردم: «توصیه میکنید خانه خود را چگونه بسازم؟» فرمودند: «خانه را به گونهای بساز که اگر روزی امام زمان(عج) در حال عبور از کنار خانهات بودند و تصمیم به استراحت گرفتند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ خانهات را طوری بساز که حضرت بگویند درِ این خانه را میزنیم، یک ساعت استراحت میکنیم و میرویم. در خانهات را به روی آقا مبند! به راستی چرا ما با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که دیگر او را نبیند؟ منبع : تبیان درباره وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ابعاد و زوایای گوناگونی میتوان به تحقیق و کنکاش پرداخت. این بحث، از دامنههای متعددی همچون فلسفی، کلامی، تاریخی، سیاسی، جامعهشناسی روانشناختی و… برخوردار است. از میان این مجموعه مباحث که گاه شکل تخصصی به خود گرفته و مخاطبان خاص، آن را دنبال میکنند. برخی موضوعات بیشتر، مورد توجه عموم مردم است و به دلیل جذابیت زیاد، اشتیاق به کسب اطلاعات بیشتر درباره آنها همگانی است یکی از این موضوعات جذاب و پر طرفدار، بحث نشانهها و شرایط ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. نشانههای ظهور چه پدیدههایی هستند؟ شرایط ظهور کدامند؟ شباهت این دو در چیست؟ کارکردهای آنها چیست؟ تقسیمات آن کدام است؟ کدام تحقق یافته و کدام هنوز شکل واقعیت به خود نگرفتهاند؟ و سۆالاتی از این دست، پرسشهایی هستند که معمولاً در ذهن عموم مردم وجود دارد. ما در سلسله مقالاتی خواهیم کوشید تا حد ممکن به این پرسشها پاسخ دهیم. در کتابهای حدیثی که با موضوع حوادث و نشانههای آخرالزمان، از جمله نشانههای ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاشته شده است، غالباً سه واژه «فتن»، «ملاحم» و «علایم» بسیار به کار رفته است. «فتن» جمع فتنه و فتنه در اصل به معنای جداسازی طلای خالص از ناخالص است؛ ولی در معانی امتحان، سختی و بلا هم به کار رفته است. واژه فتن، از این رو برای حوادث و نشانههای آخرالزمان انتخاب شده است که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم در فرمایشهای خود دربارة نشانههای آخرالزمان، از بحرانها، حوادث تلخ و ناخوشایند زیادی که در آخرالزمان رخ خواهد داد، سخن به میان آوردهاند. علامت، به معنای نشانه است وعلائم الظهور، یعنی نشانههایی که بر نزدیک شدن یا تحقیق یافتن ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دلالت دارند ؛البته بخش نخست ، یعنی نشانههایی که از نزدیک شدن ظهور گزارش میدهند، غالب نشانههای ظهور را تشکیل میدهد؛ اما کارکرد پارهای دیگر از نشانههای ظهور گزارشگری از اصل تحقق ظهور است؛ یعنی مردم به کمک آنها به وقوع ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پی خواهند برد واژه دوم واژه «ملاحم» است که جمع ملحمه و به معنای جنگها و کشتارها است. باز از آنجا که در پیشگوییهای پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و پیشوایان معصوم علیهم السلام از جنگها و کشتارهای فراوانی که در آخرالزمان رخ میدهد سخن گفته شده است به نشانههای آخرالزمان« ملاحم »اطلاق شده است. بسیاری از محدثان عنوان «الفتن» و «الملاحم» را بر کتابهای خود که دربارة نشانهها و حوادث آخرالزمان است، نهادهاند. البته عنوان «الفتن» بیشتر میان اهل سنت رواج دارد و عنوان «الملاحم» میان دانشمندان شیعه. برای نمونه از این دو دسته کتاب میتوان به کتاب الفتن نعیم بن حماد (متوفای ۲۲۹ ق یعنی۲۶سال پیش از تولد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) الفتن ابوعمر دانی، الفتن سلیلی، و الفتن ابو نعیم اصفهانی و الملاحم ابن منادی، الملاحم فضل بن شاذان، و الملاحم حسن بن سعید اشاره کرد. سومین واژهای که در احادیث، کاربرد زیادی دارد، واژه علائم الظهور است. علامت، به معنای نشانه است و علائم الظهور، یعنی نشانههایی که بر نزدیک شدن یا تحقیق یافتن ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دلالت دارند ؛البته بخش نخست ، یعنی نشانههایی که از نزدیک شدن ظهور گزارش میدهند، غالب نشانههای ظهور را تشکیل میدهد؛ اما کارکرد پارهای دیگر از نشانههای ظهور گزارشگری از اصل تحقق ظهور است؛ یعنی مردم به کمک آنها به وقوع ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پی خواهند برد. برخی موضوعات بیشتر، مورد توجه عموم مردم است وبه دلیل جذابیت زیاد، اشتیاق به کسب اطلاعات بیشتر دربارة آنها همگانی است یکی از این موضوعات جذاب و پر طرفدار، بحث نشانهها و شرایط ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. نشانههای ظهور چه پدیدههایی هستند؟ شرایط ظهور کدامند؟ شباهت ایندو در چیست؟ کارکردهای آنها چیست؟ تقسیمات آن کدام است؟ کدام تحقق یافته و کدام هنوز شکل واقعیت به خود نگرفتهاند؟ گاهی پیدایش معلول از علّت بر حالت یا کیفیت خاصی متوقف است. در این صورت، علّت را مقتضی و سبب ما و کیفیت و حالت لازم را شرط مینامند. این، تعریف فلسفی شرط است؛ اما مراد ما از شرایط ظهور، پدیدههایی است که ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متوقف بر آنها است، به گونهای که بدون تحقق آن پدیدهها، ظهور رخ نخواهد داد. برای توضیح مفهوم شرایط ظهور و تشخیص آن از علایم ظهور، میتوان از این مثال ساده بهره گرفت: بیماری را تصور کنید که در اثر بیماری درجه حرارت بدنش بالا رفته و به اصطلاح تب کرده است. اگر دکتر برای بهبودی وی دارویی تجویز کند و در اثر آن حرارت بدن به وضع طبیعی خود برگردد و به اصطلاح تب بیمار قطع شود، آن چه علت اصلی بهبودی است دارو و خواص درونی آن است و نه پایین آمدن درجه حرارت بدن، طبیعی شدن حرارت بدن تنها نشانه و علامت بهبودی فرد بیمار است. علایم و شرایط ظهور نیز همین گونه هستند. علایم ظهور، هیچ نقشی در تحقق ظهور ندارند و کارکردشان گزارشگری و حکایتگری از نزدیکتر شدن ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ بر خلاف شرایط ظهور که رابطه آنها با ظهور، رابطه علّی، معلولی و سببی، مسببی است و تحقق ظهور، در گرو فراهم شدن آن شرایط و زمینهها است؛ به گونهای که با وجود آنها، ظهور محقق خواهد شد و با فقدان آنها، ظهور به تأخیر خواهد افتاد. ادامه دارد … منبع : تبیان محبت مانند سکهای است که دو رو دارد یک طرف عشق و علاقه به محبوب و روی دیگر آن خوف و ترس جدایی از محبوب. و هر چه درجه این محبت بیشتر میشود، خوف و ترس جدایی نیز بیشتر میشود. بالاترین خوف و ترس از خدا را معصومین علیهم السلام دارند چرا که بالاترین عشق و علاقه و محبت نسبت به پروردگار را دارند آنقدر مجذوب دیدار حقّند که وقتی در مقابل خدا میایستند از هرچه غیر خداست رها میشوند و فقط در لحظه وصال حبیب است که زخمهایشان را میتوان مرهم نهاد و مدارا کرد، چون محو جمال محبوبند و از ترس جدایی از او چون مارگزیده به خود مینالند و میفرمایند: «مولای من! گیرم که بر عذاب تو صبر کنم ولی چگونه میتوانم بر فراق و جدایی تو صبر کنم.»(۱) آری رسم اولیا این است که حاضرند عذاب خدا را بچشند به شرط آنکه به وصال حضرت دوست برسند و این عشق و ترس به وجود نمیآید مگر در سایه ورع، اجتهاد و تقوی حال آنکه ائمه خود مجسمه تقوی و ورعند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «یاری کنید مرا با پرهیز از گناه، تلاش، عفت و پاکدامنی و انجام وظیفه.»(۲) (گناه ما را از امام جدا میکند) بنابراین نمیتوانیم بدنبال هوی و هوس بوده و ادعا کنیم که عاشق پروردگار خود هستیم. چون خداوند نیز در قرآن میفرماید: «و اما کسی که از مقام پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت بیگمان پناهگاهش بهشت است.»(۳) به این مقام نخواهیم رسید مگر با معرفت که آن را نیز باید از معصومین کسب کنیم و ابتدا باید نسبت به خود آن عزیزان محبت داشته و حتی بسیار تلاش کنیم. زیرا که آنها واسطه فیض الهیاند. امام باقر علیه السلام میفرمایند: «هر کس دوست دارد، که میان او و خدا پردهای نباشد تا خدا را ببیند و خدا نیز به او نظر کند باید آل محمدصلی الله علیه و آله و سلم را دوست داشته باشد و از دشمنان آنان دوری گزیند و امامت آنها را بپذیرد پس اگر چنین کند خدا بر وی نگریسته و او خدا را دیدار میکند.»(۴) دغدغه فکری ما چیست؟ آیا فقط به دنبال زندگی روزمره و مدگرایی و چشم و هم چشمی هستیم؟ فلان وسیله زندگیمان کمتر از دیگری نباشد؟ آیا فکر کردهایم که حرفها، رفتارها و کردارهایمان مورد رضایت امام عصر روحی فداه هست یا نه؟ اکنون این سۆال مطرح میشود: ما که در زمان غیبت یوسف زهرا علیه سلام به سر میبریم و ادعای دوستی با امام زمان را داریم آیا واقعاً امام زمان را دوست داریم یا دوستی و توسل ما به وجود آن نازنین به خاطر دوست داشتن خودمان و حل مشکلاتمان میباشد؟ از دو روش میتوان پی برد که این محبت در وجود ما واقعی است یا تصنعی . الف) یاد حضرت در دل هایمان: هرگاه دوستی به ما بگوید: «هرگز فراموشت نمیکنم.» بسیار خوشحال شده و از گفته او لذت میبریم، ولی امام زمان علیه السلام میفرمایند: «ما در کارهای شما کوتاهی نمیکنیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم.»(۵) با شنیدن این کلام زیبا چه اتفاقی در ما رخ میدهد؟ آیا فکر کردهایم که امام به یاد ما هست ما چقدر به یاد ایشان هستیم؟ آیا یاد امام در زندگی ما جایی دارد یا نه؟ دلا رمز حیات از غنچه دریاب حقیقت در مجازش بیکنایه است ز خاک تیره میروید ولیکن نگاهش بر شعاع آفتاب است.(۶) ای کاش رمز محبت و به یاد محبوب بودن را از غنچه گل یاد میگرفتیم، زمانیکه سر از خاک تیره برون میآورد مدام در فکر محبوب خود است، سحرگاه که میشود روی خود را به سمتی که مطلع معشوقش میباشد برگرداند. و منتظر نور جمال خورشید جهان افروز است تا از نور وجودش بهره گرفته و آغاز زندگی کند. آیا هر صبح و شام ما با یاد محبوبمان و امام عزیزمان سپری میشود یا با یاد اغیار؟؟! اکنون این سۆال مطرح میشود: ما که در زمان غیبت یوسف زهرا علیه سلام به سر میبریم و ادعای دوستی با امام زمان را داریم آیا واقعاً امام زمان را دوست داریم یا دوستی و توسل ما به وجود آن نازنین به خاطر دوست داشتن خودمان و حل مشکلاتمان میباشد؟ از دو روش میتوان پی برد که این محبت در وجود ما واقعی است یا تصنعی ب. دغدغه فکری ما در زندگی جلب رضایت امام زمان است یا… ؟ دغدغه فکری ما چیست؟ آیا فقط به دنبال زندگی روزمره و مدگرایی و چشم و هم چشمی هستیم؟ فلان وسیله زندگیمان کمتر از دیگری نباشد؟ آیا فکر کردهایم که حرفها، رفتارها و کردارهایمان مورد رضایت امام عصر روحی فداه هست یا نه؟ اصلاً آقا چه انتظاری از ما دارد و وظیفه ما در قبال ایشان چیست؟ آیا در مقابل ایشان ادای دین کردهایم؟ اگر نتوانستهایم ، همیشه دعا کنیم و از خدا بخواهیم که: خدایا ما را بر اداء حقوق حضرتش و جهد و کوشش درگاهش و دوری از عصیان و نافرمانیاش یاری بفرما.(۷) امام زمان علیه السلام میفرماید: «هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک سازد و از آنچه خوشایند ما نیست و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند.» (۸) و براستی اگر کاری کردیم که باعث جلب رضایت خدا و محبت ائمه علیهم السلام به ویژه امام عصر روحی فدا شود و خشم و غضب آنها را دور سازد خود امام بر ما منت نهاده و لطف و عنایت خود را شامل حالمان میفرماید همچون شیخ مفید «رضی الله عنه» یا آن بانویی که برای حفظ حجاب خود و خشنودی امام زمان هفت سال ماندن در خانه را ترجیح داد تا مبادا دشمن موجب بیحجابی او شود لذا بخاطر ترجیح داشتن رضایت خدا و امام، زمانیکه از دنیا میرود خود امام بر سر جنازه او حاضر میشود. منبع : تبیان اگر میخواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ، در یک جمله بهترین عمل این است که: آنچه را خداوند واجب کرده است ، انجام دهید و آنچه را حرام کرده است، ترک نمایید. اما شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند که به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره میکنیم. ۱٫ معرفت وشناخت مقام امام وامامت ولایت الف : لزوم شناخت إمام : فضیل گفت از حضرت ابو جعفر علیه السّلام شنیدم میفرمود : هر کس بدون معرفت امام بمیرد مرگ او چون مردن مردم جاهلیت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمىپذیرند ، کسى که با شناختن امام بمیرد ، او را زیانى نخواهد رسید چه جلوتر از ظهور امام بمیرد یا بعد از آن و کسى که بمیرد ؛ در حالی که امامش را شناخته ، از دنیا برود ، مانند کسى است که با قائم عجل اللَّه فرجه در خیمه او بوده است . سلمة بن عطا از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که فرمود: حضرت امام حسین علیه السّلام در میان اصحاب خود فرمود : اصحاب من ! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند وقتى شناختند او را مىپرستند وقتى او را پرستیدند از پرستش دیگران دست میکشند. مردى عرض کرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت معنى معرفت خدا چیست؟ فرمود اینکه نسبت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خود معرفت و شناخت داشته باشند. مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه بعد از نقل این روایت میگوید : یعنی بذلک أن یعلم أهل کل زمان زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی کل زمان من إمام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل . اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند که خدا ایشان را وانگذاشته و زمین را خالى از امام معصوم ننموده کسى که بپرستد خدائى را که حجت براى مردم قرار نداده او خداى واقعى را نپرستیده دیگرى را پرستش نموده. اى ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده که غیبت در نزد آن ها حکم مشاهده را دارد ! و مرحوم علامه مجلسی نیز میگوید : لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الإمام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الإمام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالى بمعرفته علیه السلام و لما ذکره الصدوق رحمه الله أیضا وجه . شاید امام علیه السّلام که معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش این است که معرفت خدا حاصل نمىشود مگر از طرف امام یا به جهت این که شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است که اگر خدا را بشناسد ولى امامشناسى نداشته باشد ، خداشناسى او برایش سودى ندارد و توضیحى که صدوق نیز داده است بىمناسبت نیست . ب : إمام ، مظهر اسماء حسناى خداوند : مرحوم شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب شریف کافی این روایت را نقل می کند : و آن حضرت راجع به قول خداى عز و جل «خدا را نامهاى نیکوست او را بآنها بخوانید» فرمود : سوگند بخدا مائیم آن نامهاى نیکو که خدا عملى را از بندگان نپذیرد مگر آنکه با معرفت ما باشد . فقال علیعلیهالسلام: «… فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه ». به بهشت نمیرود مگر کسى که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم . ج : احاطه علمى إمام بر همه امور عالم : فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم. ما از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند . مرحوم کلینی رحمت الله علیه در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود : به راستى من مىدانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و مىدانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و میدانم آنچه بود و آنچه مىباشد، گوید: سپس اندکى صبر کرد و دید که این سخن بر هر که شنید گران آمد پس فرمود: من اینها را از کتاب خدا عز و جل مىدانم، زیرا خدا عز و جل مىفرماید: در آن بیان واضح هر چیزى است . 2 – انتظار فرج دومین وظیفهای که شیعیان در عصر غیبت دارند ، انتظار فرج است : اما سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی میفرماید : اى ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده که غیبت در نزد آن ها حکم مشاهده را دارد ! خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانى میداند که با شمشیر در پیش روى پیغمبر (علیه دشمنان دین ) پیکار کردهاند ، آن ها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا میخوانند. و هم فرمود : انتظار فرج بزرگترین فرج است . ۳ – دعا براى حضرت خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در توقیع معروفی میفرماید : وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج . برای تعجیل فرج ، بسیار دعا کنید . مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین از احمد بن اسحاق از امام عسکری علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود : به خدا قسم ( حضرت قائم عج ) چنان غیبتى مییکند که کسى از مهلکه ( بىدینى و گمراهى ) نجات نمىیابد ؛ جز آنان که خداوند آن ها را در عقیده به امامتش ثابت قدم داشته ، و موفق نموده است که دعا کنند خداوند زودتر او را ظاهر گرداند . ۴ – حزن اندوه در فراق حضرت سدیر صیرفى گفت : من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام شرفیاب شدیم . دیدیم حضرت روى زمین نشسته و عبائى بىیقه پوشیده ، که آستین هایش کوتاه بود ، و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گریه میکرد و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود به طورى که رنگش تغییر کرده بود و در حالى که کاسه چشمش پر از اشک بود، می فرمود : اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند که خدا ایشان را وانگذاشته و زمین را خالى از امام معصوم ننموده کسى که بپرستد خدائى را که حجت براى مردم قرار نداده او خداى واقعى را نپرستیده دیگرى را پرستش نموده اى آقاى من ! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب کرده !. اى آقاى من ! غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدى که یکى بعد از دیگرى از ما را میرباید ، و جمع ما را بهم میزند، کشانده است . من با شک چشم و نالههاى سینهام که از مصائب و بلاهاى گذشته دارم نمىنگرم ؛ جز این که در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم میگردد . وقتی امام صادق علیه السلام این چنین در فراق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، این چنین ناله میزند و اشک میریزد ، تکلیف من و شما روشن است ! ۵ – عهد و پیمان در دعای عهد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، این گونه میخوانیم : خداوندا ! من بامداد امروز که در آن بسر می برم و هر بامدادى تا زندهام عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می کنم ، و بیعت او را بگردن می گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی دارم و از یاد نمىبرم . ۶ – رعایت تقوا و مانع وصول به حضرت مهمترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت این است که تقوای الهی داشته باشند و اتفاقا همین کم تقوایی ما شیعیان است که این همه سال از فراق آن حضرت رنج می بریم . و چنانچه شیعیان ما – خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مىشدند ، نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد ، که سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان مىرسید و این ها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت بما مىباشد ، بنا بر این هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمىدارد جز اخبارى که از ایشان بما مىرسد و ما را مکروه و ناراحت مىسازد و از ایشان انتظار نداریم ، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما کافى و نیکو کارگزار و پشتیبانى است . منبع : تبیاناللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حجم: 633KB
حجم: 533KB
حجم: 478KB
حجم: 3.20mb
حجم: 407kb
حجم: 4.7MB
نرم افزار نور اسلام
حجم: 1.01mb
حجم: 354kb
حجم: 3.02mb
حجم: 753kb
حجم: 429kb
حجم: 315kb
حجم: 341kb
حجم: 520kb
حجم: 511kb
حجم: 2.12mb
حجم: 10.9mb
حجم: 633kb
حجم: 427kb
حجم: 377kb
حجم: 7.52mb
حجم: 6.88mb
حجم: 217kb
حجم: 206kb
حجم: 17mb
نرم افزار الغوث
حجم: 5.24mb
حجم: 478kb
حجم: 323kb
حجم: 714kb
حجم: 391kb
حجم: 138kb
حجم: 207kb
حجم: 364kb
حجم: 179kb
حجم: 255kb
حجم: 513kb
حجم: 227kb
حجم: 331kb
حجم: 221kb
حجم: 687kb
iPhone, iPod Toch, iPad
حجم: 982kb
حجم: 410kb
حجم: 311kb
اعتکاف
حجم: 1.16MB
حجم: 389kb
حجم: 314kb
حج عمره
حجم: 208kb
حجم: 277kb
حجم: 326kb
پرسش ها و پاسخ ها
حجم: 472kb
حجم: 174kb
حجم: 14.1mb
ولایت فقیه
حجم: 225kb
حجم: 364kb
حجم: 179kb
ازدواج موقت در اسلام
حجم: 167kb
حجم: 553kb
حجم: 2.19mb
حجم: 534kb
حجم: 564kb
حجم: 3.62mb
قرآن کریم
حجم: 310kb
جامع الاحکام
حجم: 678kb
حجم: 178kb
حجم: 598kb
حجم: 314kb
پرتویی از اسرار حج
حجم: 219kb
حجم: 795kb
حجم: 717kb
حجم: 801kb
حجم: 534kb
حجم: 327kb
حجم: 279kb
حجم: 1.5mb
حجم: 3.03mb
حجم: 373kb
حجم: 207kb
حجم: 880kb
حجم: 3.03mb
حجم: 428kb
حجم: 188kb
حجم: 556kb
حجم: 91kb
حجم: 841kb
حجم: 795kb
حجم: 375kb
حجم: 299kb
حجم: 686kb
حجم: 100kb
حجم: 717kb
راهنمای جامع حرم مطهر
حجم: 140kb
حجم: 3.42mb(باصدا)
حجم: 263kb(بدون صدا)
حجم: 203kb
مفاتیح الجنان 3
حجم: 1.95mb
حجم: 1.27mb
حجم: 959kb
حجم: 1.75mb
حجم: 667kb
نرم افزار صلوات شمار
حجم: 184kb
اهداف کوتاه مدت و بلندمدت
رویکرد حاکم بر زندگی مهدوی
تمسّک عامل سعادت
راههای ارتباط با امام زمان(عج)
برای ایجاد ارتباط قلبی با آن حضرت چند راه وجود دارد:
مفهوم علایم ظهور
مفهوم شرایط ظهور
Power By:
LoxBlog.Com |